معنی (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن, معنی (پنیش):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (پهذ &پفذ): پ روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه پ کردن، فهماندن, معنی (,jda):اalاc، xgاg، wاt، wcdp، mاqp، (,iv &,tv): , cmaj lcbj، mاqp lcbj، تmqdpbاbj، wاt lcbj، تfcni , lcbj، tikاjbj, معنی اصطلاح (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن, معادل (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن, (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن چی میشه؟, (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن یعنی چی؟, (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن synonym, (.jda):اشکار، زلال، صاف، صریح، واضح، (.iv &.tv): , روشن کردن، واضح کردن، توضیحدادن، صاف کردن، تبرئه , کردن، فهماندن definition,